من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
همین که بغض میکنی، کویر میشود دلم سکوت میکنی و من، زهیر میشود دلم نگاه میکنی مرا و خود هنوز حایلم به چشمِ پشتِ میلهها نظیر میشود دلم نگاه میکنی و من دوباره خنده میشوم برای قلب خستهام ظهیر میشود دلت چه کودکانه خفتهام میان دستهای تو جهان که خواب میشود حریر میشود دلت کنون چه جای سرکشی که سر دگر نمانده است به سرزمین روح من امیر میشود دلت به سینه میزنم تو را چو سنگ و میرمم ز تو و من در این مجادله حقیر میشود دلم چگونه ذبح میکنم، هزار راه رفته را همین که دست میکشم... اسیر میشود دلم
نظرات شما عزیزان:
هو ا نايس دي دييير
پاسخ: بله انشاالله به زودی :)
یوو تووو :)
براتون آرزوی موفقیت می کنم. شاد باشید
پاسخ: سلام فاطمه خانم :)
خیلی خوشحالم کردی. ممنونم ^_^ شما هم همیشه موفق باشی :)
خیلی خوبه
خسته نباشید خانم صلاحی
پاسخ: خیلی ممنون :)
.
.
.
هیچی دیگه دلم نمیاد خرابش کنم مثه قبلیه
صلواااات
پاسخ: خدا پدر مادر هوای بیرجندو بیامرزه! بلکم آب و هوا کمی رو تو تاثیر داشته باشه! خلق الله که نتونستن!
صلواااات بعدی رو بلندتر بفرسسسس...